روزی هارون الرشيد مبلغی به بهلول داد كه آن را در ميان فقرا و نيازمندان تقسيم نمايد.
بهلول وجه را گرفت و بعد از چند لحظه به خود خليفه پس داد.
هارون علت آن را سوال نمود.
بهلول جواب داد كه من هرچه فكر كردم از خود خليفه محتاج تر و فقير تر كسی نيست اين بود كه من وجه را به خود خليفه رد كردم.
چون می بينم مأمورين و گماشتگان تـو در دكانها ايستـاده و به ضرب تازيانه ماليات و باج و خـراج از
مردم می گيرند و در خزانه تـو می ريزند و از اين جهت ديدم كه احتياج تـو از همه بيشتر است.
لذا وجه را به شما برگرداندم
:: موضوعات مرتبط:
داستان کوتاه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 340
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4